Rastakhiz Khabar Interview

تور کنسرت رضا یزدانی در کانادا

«بهروز پايگان» از نوازندگان و موزیسن های نام آشنا و البته گزيده كار براي مخاطبان حرفه اي موسيقي کشورمان است که سال ها او را در کنار «رضا یزدانی» دیده ایم. به بهانه انتشار «درهم» دهمین آلبوم رضا یزدانی به سراغش رفتیم و گفت و گویی مفصل و تحلیلی با او در اين ارتباط، مارکت موسیقی ایران و فعاليت هاي موسيقیايي آتي اش انجام دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست:

 ابتدا مختصری در مورد خودتان و فعالیت هایتان بگویید.
از سنین خیلی کم شروع به یادگیری پیانو کردم، بیش از 10 سال است که حرفه ام آهنگسازی و تنظیم است. لیسانس آهنگسازی و فوق الیسانس مدیریت هنری در شاخه ی هنرهای موزیکال دارم، در حدود 15 آلبوم و چند ده تک ترک بعنوان آهنگساز و تنظیم کننده حضور داشته ام. حدود پنج سال هم سرپرست گروه و نوازنده ی پیانو و کیبورد «رضا یزدانی» بودم. پنج سالی هم می شود که در کانادا کار و زندگی می کنم.

در چند قطعه از آلبوم «درهم» حضور دارید؟
در 3 قطعه به نام های «آتش بس»، «دارن پایتختو عوض می کنن» و «ای کاش عشق را زبان سخن بود» بعنوان آهنگساز و تنظیم کننده حضور دارم که ترانه ها به ترتیب از «احسان رعیت»، «میثم بهاران» و شعر زیبای بزرگمرد ادبیات معاصرمان «احمد شاملو» است که این قطعه به همین سبب یکی از افتخارات دوران کاری من است.

این مجموعه چه تفاوتی با همکاری های قبلی شما با رضا یزدانی دارد؟
این ششمین آلبومی است که ما باهم همکاری داریم، به شخصه هر سه این ترکها را به یک اندازه دوست دارم اما شاید در آلبوم های قبلی مخصوصا بعد از «ساعت 25 شب» و «ساعت فراموشی» که مدیریت هنری شان هم به عهده من بود، ترکی بوده که کمتر روی آن حساب باز کرده ام یا نتیجه اش در نهایت آن چیزی درنیامده که می خواستم اما این سه ترک در نهایت با حداقل تفاوت با ایده آل من راجع به خروجی نهایی و کلیت کار به ثمر رسیدند.

قطعات این مجموعه پیرو چه سبک و فضایی هستند؟
قطعاتی که من کار کردم در زیر شاخه های سبک «راک» قرار می گیرند. دارن پایتختو عوض می کنن «بَلِد راک»، ای کاش عشق را زبان سخن بود «پراگرسیو راک»، آتش بس «روتز راک» هستند. من همیشه توجه زیادی به کلام کار برای انتخاب فرم و سبک کار دارم و تصویرسازی برای شنونده از دغدغه های همیشگی ام است که انتخاب فرم و سبک مناسب با مفهومی که در تلاش برای انتقال آن هستیم از مهم ترین مراحل تولید یک ترک است.

حاصل کدامیک از فعالیت های مشترک این سال ها را دقیق تر و با جزئیات پرشمارتر می دانید؟
در آلبوم ها، «ساعت فراموشی» از نظر من نقطه ی مهمی در کارنامه ی هنری رضا یزدانی محسوب می شود و من نیز شخصا علاقه ی خاصی به آن آلبوم دارم. از ترکهایی که خودم کار کردم می توانم از «یخبندونای قطبی چشمات»، «شلیک کن رفیق»، «دیوونه»، «حرفهای شخصی»، «حس تاریخ»، «سمت هیچ»، «ساعت 25 شب»، «هفته دلتنگی» و تعدادی دیگر نام ببرم.

مکتب و سبکی که با رضا یزدانی کار کرده اید چیست؟ نقطه ی آرمانی مدنظرتان کجا بوده و تا چه حد فکر می کنید که به آن نزدیک شده اید؟
سبکی که عمدتا با رضا کار کرده ام راک و زیرشاخه های آن بوده و به این علت که من فکر می کنم صدا، سبک و سیاق رضا در خوانندگی می تواند بیشتر از هر سبک دیگری در این سبک جا بگیرد خصوصا راک با کلام فارسی و ظرافت های ترانه ی مدرن فارسی و… اما از آن جایی که متاسفانه مارکت موسیقی ما هنوز فضایی برای موسیقی جدی تر قائل نشده و موسیقی برای سلیقه های مختلف مجالی برای ارائه در بین سبک های جریان بدنه پیدا نمی کند هنرمندان این سبک ها روز به روز از اهداف ابتدایی خود دور می شوند و به جریان بدنه نزدیک می شوند، من سعی کردم با به جان خریدن کم کاری حداقل سعی کنم که خودم را در مسیری که از ابتدا متصور بودم حفظ کنم و امیدوارم که موفق بوده باشم. بحث ارزش گذاری نیست که این نوع موسیقی بد یا نوع دیگر خوب است، اما فکر می کنم مارکت موسیقی سالم در یک کشور 80 میلیون نفری خیلی بیش از این ها باید فضای کار برای موسیقی متفاوت از جریان اصلی داشته باشد. تا خواننده و موزیسین مجبور به انجام کار کلیشه ای برای امرار معاش نباشد. شاید هم من خیلی آرمانگرا هستم و باید درآمد را در اولویت اول قرار دهم.

انتخاب قطعات با سفارش مستقیم رضا یزدانی بوده یا برعهده ی خودتان؟
در این سه ترک آلبوم آخر ترانه ها را من انتخاب کردم، آهنگ را ساختم و به رضا پیشنهاد دادم و قاعدتا تصمیم نهایی را در مورد قرار گرفتن ترکها در آلبوم رضا می گیرد، در آلبومهای قبلی هم تعدادی همینطور بوده و تعدادی از طرف رضا برای من برای تنظیم یا ساخت پیشنهاد شده. قطعا تعامل دو موزیسین که نقش اصلی را در تهیه ی یک قطعه ایفا می کنند نکته ی مهمی است.

باتوجه به فاصله ی مکانی شما با گروه، این همکاری سخت تر نشده است؟
حقیقتا من تفاوت خاصی حس نمی کنم. تکنولوژی کارها را بسیار راحت کرده و من و رضا در تماس هستیم، کارها را برای هم ارسال می کنیم و به نتیجه می رسیم. تنها حضور فیزیکی کنار یکدیگر نداریم که آن هم صدمه ای به کار نمی زند.

همواره یکی از اتفاقات جذاب آلبوم های رضا یزدانی حضور شما بعنوان تنظیم کننده در آن مجموعه هاست. خیلی ها علاقه دارند که مجددا شما را بعنوان نوازنده و سرپرست ارکستر در کنسرت ها ببینند. امکان پذیر خواهد بود؟
اگر اینطور که شما می گویید باشد باعث افتخار و خوشحالی من است، و امیدوارم بتوانم این شوق و رضایت را در مخاطبان کارهایم حفظ کنم، طی چند سال اخیر هم کنسرت های خارج از ایران رضا را سرپرستی و همراهی کرده ام فقط به علت عدم حضور دائمی در ایران دیگر نتوانستم گروه را همراهی کنم اگر در آینده شرایط به نحوی باشد که در ایران حضور داشته باشم و به همراهی ام نیازی باشد حتما کنار دوستانم خواهم بود.

تنوع بسیار قطعاتی که شما تنظیم کرده و در شرایطی که این تنوع به راحتی از سوی مخاطب با اقبال مواجه می شود و موفق می شوند در چیست؟ از «یخبندونای قطبی چشمات»، «دیوونه»، «حس تاریخ»، «هفته دلتنگی»، «شلیک کن رفیق» و… تا همین آلبوم.
باز هم امیدوارم همین طور که شما می گویید باشد که اگر باشد می توانم علت آن را این طور عنوان کنم که من در هیچ کدام از کارهایم تا کنون به هیچ چیز به غیر از خود کار اهمیت نداده ام و تمام تصمیماتم در مورد چگونگی ساخت و تهیه ی ترکها بر اساس برداشتم از اضلاع کار بوده اند. این که مثلا ترانه چه حرفی را منتقل می کند یا چه کسی قرار است کار را بخواند یا چه سازبندی می تواند به تصویرسازی مورد نظر مفهوم کلی اثر کمک کند و… هرگز به این فکر نکرده ام که در حال حاضر چه چیزی مد است یا سیستم میلیونی صوتی ماشین ها را چه نوع کاری قلقلک می دهد! فقط به توازن و هماهنگی بین اضلاع اثر و برداشت درونی ام به عنوان خالق اثر فکر کرده ام و تمرکزم تا آخرین مراحل میکس و مسترینگ بر این موارد بوده است.

قطعات دیگر را هم گوش کرده اید؟ کدام را پسندیده اید؟ این مجموعه را نسبت به آلبوم قبلی گامی رو به جلوی برای رضا یزدانی می دانید؟
البته فرصت زیادی برای گوش دادن نداشتم. آلبوم هفته ی پیش منتشر شد اما به نظرم این آلبوم یک دست تر از چند آلبوم اخیر است و همین طور دوستان هنرمند دیگرم در این آلبوم کارهای بسیار خوبی را انجام داده اندکه به شنیدنی تر شدن آلبوم بسیار کمک کرده است. به نظرم این آلبوم در مقایسه با آلبوم های سبک و سیاق خودش از استاندارد بالایی برخوردار است.

نقش «تنظیم کننده» در اثر تا چه حد تاثیرگذار است؟ خیلی ها از این مهم بی اطلاع اند، در صورتی که تاثیر تنظیم در خروجی یک اثر بی نهایت بالاست.
بله، در واقع 90 درصد از خروجی نهایی که شنونده آن را می شنود حاصل کار تنظیم کننده است. سازبندی، نت نویسی، زمان بندی، تقسیم بندی اثر، سرعت آهنگ و خیلی موارد دیگر که کار را قابل شنیدن می کنند حاصل کار تنظیم کننده است. به عبارتی تنظیم کننده مغز متفکر و قلب تپنده ی یک قطعه موسیقیایی است. یک تنظیم کننده ی خوب می تواند یک ملودی خیلی معمولی را تبدیل به یک اثر شنیدنی و ماندگار کند و یک تنظیم کننده ی بد نیز یک ملودی بسیار خوب را تبدیل به یک اثر و معمولی و غیرقابل شنیدن.

یکی از گلایه های موزیسین ها نبود تهیه کننده ای است که فاقد درک صحیح از موسیقی باشد. این مشکل را ریشه در چه چیزی می دانید؟
پاسخ به این سوال می تواند بسیار مفصل باشد اما به طور خلاصه، ما صنعت موسیقی نداریم و با شرایط فعلی نمی توانیم هم داشته باشیم! در کشوری که 80 میلیون جمعیت دارد حدود 15 خواننده کنسرت می گذارند و تمام این کنسرت ها توسط 4 یا 5 نفر برگزار می شود! خوب این بسیار جای سوال و فکر دارد. تاریخ و تجربه نشان داده که انحصار در هر زمینه ای باعث تخریب و فساد می شود. وقتی چنین پتانسیلی برای درآمدزایی به علت سازوکارهای غلط و غیر کارشناسی در اختیار افراد معدودی قرار می گیرد دو اتفاق می افتد. ابتدا اینکه نیازی برای داشتن درک صحیح از موسیقی نیست و سپس مجالی برای حضور افرادی که دغدغه های دیگری جز درآمدزایی دارند به وجود نمی آید یا اجازه ی به وجود آمدنش را نمی دهند. این چرخه ی معیوب همین طور ادامه پیدا می کند و سال به سال این دایره کوچک تر و تنوع هنری ثار موسیقیایی کمتر و کیفیت هنری آثار پایین تر می آید.

اوضاع موسیقی یک کشور را در نظر بگیرید که شرایط رو به زوالی دارد. در این هنگام یک آهنگساز و خواننده باسواد چه طور می تواند گوش مخاطب را ارتقاء دهد و با خود همراه کند جای اینکه خودش را در سطح گوش های ارزان پایین بیاورد؟
در شرایط موجود شدنی نیست، زیرا برای شنیده شدن راهی ندارد و برای پیدا کردن راه به احتمال خیلی زیاد پولی ندارد! اما همیشه تلاش برای تولید آثار با کیفیت و نشان دادن روی دیگری از دنیای هنری به مخاطب دیده شده و ارزش خود را حتی کم، گذاشته است. همین حالا هم ما آثار و هنرمندان خوبی داریم که هیچ وقت درخور آثارشان شنیده نشده و نمی شوند. زیرا در جامعه ما برای این امر بیشتر نیاز به پول و رابطه است تا اثری شایسته و با کیفیت.

برای ساخت یک قطعه و حتی نوازندگی تکنیک باید در خدمت حس باشد یا بلعکس؟
معتقدم که تکنیک باید آنقدر تکرار و تمرین شود که بدون مزاحمت برای هنرمند در خدمت حس در بیاید و جزئی از ناخودآگاه هنرمند شود. هنرمندان بزرگ یا نابغه بودند مثل موتزارت یا حاصل تلاش و ممارست بودند مانند باخ که هردو ار دو راه متفاوت به مقصد یکسانی می رسند. نوع دیگری از هنرمند وجود ندارد.

از همکاری با رضا یزدانی رضایت دارید؟
بله اگر نداشتم همکاری نمی کردم، البته اگر منظورتان این است که هیچ مشکلی در طول همکاری پیش نمی آید خیر این طور نیست. همیشه مشکل بوده و هست، بزرگ و کوچک که تا امروز همیشه با تعامل حلشان کرده ایم و در نهایت اجازه ندادیم چیزی از اصل مطلب دورمان کند.

تا به حال قصد انتشار آلبوم موسیقی بی کلامی را داشته اید؟ از فعالیت های دیگرتان بگویید.
بله این آلبوم آماده است. طی دو سال گذشته دو ترک از آنرا منتشر کرده ام اما هدفم این است که به طور مناسبی منتشرش کنم. یک سالی است در حال مذاکره با ناشران مختلف هستم تا بتوانیم به نتیجه ی مشترکی برسیم. چند ترک برای خوانندگان غیر ایرانی کار کرده ام که مراحل پایانی را می گذراند و حتما به محض به نتیجه رسیدن معرفی شان می کنم، در ایران همکاری مستمر با رامتین غروی را هم ادامه می دهم و بعنوان مدیر هنری کارهایش به دنبال تهیه کننده هستیم آثاری را که طی این سال ها تولید کرده ایم منتشر کنیم و چند خواننده ی بیشتر شناخته شده دیگر که به وقتش معرفی خواهم کرد و مثل همیشه تک ترکهایی که منتشر شدنشان به هزار مسئله ی «غیر هنری» وابسته است!

صحبت پایانی؟
ممنونم از شما برای گفتگو و از همه ی کسانی که کارهای من را گوش می کنند و همیشه لطفشان شامل حال من شده است.

Interview with Hambastegi Newspaper

عباسعلی اسکتی
خبرنگار

بهروز پایگان در گفتگو با همبستگی
فلسفه موسیقی راک با دنیای تجملاتی سلبریتی ها متفاوت است

بهروز پایگان آهنگساز، پیانیست و از اولین تنظیم کننده های موسیقی راک ایران است و تنها تنظیم کننده ای که در همین سبک فعالیت می کند ، در جشنواره موسیقی فجر در سال هشتاد و یک به عضویت ارکستر بزرگ جوانان در آمد ، دارای فوق لیسانس مدیریت هنرهای موزیکال از فدراسیون علم و فرهنگ روسیه ، در سال هشتاد وسه لیسانس خود را در تخصص آهنگسازی از دانشگاه Interlingua Humanities وارونژ دریافت کرد و از سال هشتاد و شش عضو فدراسیون موزیسین های بین المللی FIM است . ردپای او را همیشه در آلبوم های موفق رضا یزدانی می توان دید ،همچنین به مدت ۵ سال سرپرست گروه و نوازنده کیبورد و پیانو رضا یزدانی در کنسرتهایش بود. در سال ۱۳۹۱ به کشور کانادا مهاجرت کرد اما هنوز با همکارانش داخل ایران همکاری دارد. با این آهنگساز ، تنظیم کننده در شهریوری که خیلی زود آمدن پاییز را خبر می دهد گفتگویی مفصل داشته ایم که قسمتی از آن را با هم می خوانیم .

*از تولد دوباره موسیقی پاپ در ایران حدود بیست سال می گذرد ، موسیقی راک در چه سن و سالی قرار دارد و وضعیت آن چگونه است ؟

در واقع می توان گفت که موسیقی راک از دو دیدگاه قابل بررسی است و مهم تر از اینکه موسیقی راک در چه سنی و سالی قرار دارد این است که از لحاظ کمی و کیفی در چه وضعیتی قرار دارد. همانطور که در تعدادی از مصاحبه های قبلی ام گفته ام در تمام دنیا موسیقی راک یک نوع شیوه زندگی است، نه لزوما ساز بندی خاص و نه فقط یک سبک موسیقی که در ایران به نظر من به هر علتی این شیوه زندگی امکان پذیر نیست، این دیدگاه اول! دیدگاه دوم، از لحاظ موسیقیایی آثار خوبی تولید می شود اما تعداد آنها کم است زیرا اکثر تولید کنندگان موسیقی با اضافه کردن یک ساز، به عنوان مثال گیتار الکتریک اثر خود را در شاخه موسیقی راک قلمداد می کنند اما در واقع سازبندی یکی از عناصر سبک شناسی موسیقی راک است که آن هم امروزه با توجه به زیرشاخه های بسیار زیادی که در موسیقی راک ایجاد شده از قالب سازبندی راک کلاسیک درآمده و عناصر دیگری غیر از سازبندی نقش مهم تری را در اسم گذاری سبک ایفا می کنند، مثلا در موسیقی راک با کلام، ترانه یا کلام کار نقش بسیار مهمی را در هویت اثر تولید شده ایفا می کنند که جهان بینی خالقان اثر را منعکس می کنند یا گروه محور بودن این سبک از موسیقی عامل دیگری است که این امر به معنای واقعی و بطور حرفه ای هیچ گاه در ایران رعایت نشده است. منظور من این است که یک اثر در قالب یک گروه از ابتدا تا انتها به وجود بیاید و تمام حقوق مادی و معنوی آن اثر در هر مرحله ای به طور مساوی بین اعضای گروه تقسیم شود، اما در حال حاضر در ایران روند به این گونه است که خواننده راک فارسی تعدادی موزیسین را استخدام می کند، چند شب با آنها به روی صحنه می رود، حداقل دستمزد را به آنها پرداخت می کند و بعد از تمام شدن اجراها شاید تا کنسرت بعدی همکاری دیگری با آنها نداشته باشد.
در مورد دیدگاه اول، باید این نکته را هم ذکر کنم که منظور من از شیوه زندگی داشتن نگاه و جهان بینی خاص و منحصر به فرد اجتماعی و سیاسی است که این نگاه و جهان بینی در تمام ابعاد زندگی هنرمند از جمله آثار هنری او به روز و ظهور پیدا می کند که در ایران به علت وجود محدودیت هایی که از همه جهات وجود دارد داشتن شیوه زندگی منحصر به فرد تقریبا نشدنی است، اگر در مورد افراد بزرگ تاریخ موسیقی راک مطالعه کنیم این موضوع را به صورت کاملا ملموس درک خواهیم کرد.

*آینده این نوع موسیقی را در ایران چگونه می بینید ؟

آینده این نوع موسیقی یعنی موسیقی راکی که با همین چهارچوب فعلی و در حال حاضر در ایران اجرا می شود و نه آن شرایط ایده آلی که در پاسخ اول توضیح دادم را خوب می بینم. درواقع پتانسیل این موسیقی باعث شده که هم مورد استقبال شنونده های بیشتری قرار گیرد و هم مورد توجه موزیسین های جوان، مشکل اصلی عدم تعادل در عرضه و تقاضاست، اما یک نگرانی مهم همیشه ذهن مرا مشغول می کند، اینکه فلسفه این نوع موسیقی با دنیای تجملاتی سلبریتی ها متفاوت است و در هیح جای دنیا این دو شیوه از زندگی هیچ گاه باهم ترکیب نمی شوند. این بدین معنا نیست که یک راکر نباید درآمد بالایی داشته باشد بلکه بدین معناست که نباید تبدیل به وسیله ای برای دنیای تبلیغات و رسانه شود، البته در ایران این اتفاق از منظری قابل درک است.

*این روزها بیشتر خواننده های جدید رو به موسیقی تلفیقی آورده اند، این نوع موسیقی چقدر می تواند ذهن مخاطب را به سمت موسیقی خوب بکشاند؟

به نظر من موسیقی خوب یا بد وجود ندارد. موسیقی می تواند درست یا غلط باشد چون برای سنجیدن آن ملاک های مشخصی وجود دارد. از نظر من، خوب یا بد امری است نسبی و سلیقه ای، مارکت موسیقی ما در ایران هنوز فاصله زیادی تا تبدیل شدن به یک صنعت دارد، اتفاقی که در کشورهای پیشرفته دهه هاست که رخ داده، از نظر من تلفیق در موسیقی جذاب است اما به شرطی که در صنعت موسیقی آن کشور از هر کدام از سبک های تلفیق شده حداقل چند نمونه به طور خالص، بلند مدت و موفق وجود داشته باشد، از نظر من تلفیقی که در حال حاضر در موسیقی ایران فراگیر شده به غیر از یک الی دو گروه در واقع ترکیبی از عناصر جذابی از سبک های مختلف است که در حافظه شنیداری شنوندگان ایرانی نهادینه شده است و این نوع ترکیب از نظرمن تلفیق به معنای خاص مدنظر ما به حساب نمی آید. اما به شخصه، تلفیق نواهای بومی ایران با سازبندی و هارمونی موسیقی کلاسیک یا جَز را بسیار می پسندم چون در عین حفظ اصالت هر سبک، تلفیق جذابی را ایجاد می کند.

*جایی گفته بودید محسن چاوشی می تواند به سبک راک کمک کند، در این باره صحبت می کنید؟

بله محسن چاووشی یکی از پر مخاطب ترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران است و در آن مصاحبه هم گفتم که به علت مخاطب زیادی که ایشان دارد اگر به صورت خالص و اصولی موسیقی راک کار کند، به نظر من می تواند در بیشتر شنیده شدن این نوع از موسیقی و ایجاد عادت شنیداری به این نوع صدادهی بسیار کمک کند. البته در آلبوم آخر ایشان شاهد اتفاقات خوبی بودم که حاصل حضور افراد جدید به عنوان تنظیم کننده و نوازنده است.

*تجربه آهنگسازی برای موزیک متن چه تفاوتهایی با ساخت یک کار موسیقی بازاری دارد؟

پاسخ دادن به این سوال بسیار مفصل و سخت است اما بطور خلاصه، هدف نهایی من در موسیقی همیشه ساخت موسیقی مفهومی بوده است، حتی اگر به قطعاتی که تاکنون ساخته و تنظیم کرده ام دقت کنید تصویر سازی با موسیقی حتی در موسیقی با کلام همیشه برای من اولویت اصلی را داشته است. ساخت موسیقی متن فیلم « اینجا تاریک نیست » که در نهایت به « بوی گندم » تغییر نام داد برای من تجربه خوبی بود اما برنامه ریزی، نظم و هدفمندی را که در ابتدای پروژه از گروه تولیدکننده فیلم توقع داشتم برآورده نشد و همین موضوع بخش عمده ای از تمرکز و انرژی من که می بایست صد در صد روی ساخت موسیقی می بود را گرفت و از سال ۱۳۸۹که این پروژه به اتمام رسید پیشنهادات دیگری را که برای ساخت موسیقی متن با همین مختصات شد قبول نکردم، در حال حاضر در تلاشم تا در کانادا با کسب تجربه و یادگیری فعالیت آهنگ سازی خود را در زمینه موسیقی متن فیلم ادامه دهم.

*قبول دارید که خواننده بیشترین سهم را از موفقیت یک آلبوم می برد در حالی که تنظیم کننده ها و حتی ترانه سراها نقش کمی ندارند؟

بله متاسفانه این موضوع در ایران بسیار بیشتر به چشم می آید. ما مارکت حرفه ای موسیقی نداریم و این باعث می شود که حق و حقوق دست اندرکاران یک اثر هنری بسیار محدود، قابل چانه زنی و بدون هیچ گونه تعرفه مشخصی باشد، در تمام کشورهای دنیا که صاحب صنعت موسیقی هستند خواننده یا کسی که بیشتر دیده می شود درآمد بیشتری دارد اما قوانین تعریف شده در صنعت موسیقی و همینطور کپی رایت باعث می شود که خالقان آثار هنری به صورت مادام العمر از آثاری که خلق کردند درآمد داشته باشند، به عنوان مثال یک تنظیم کننده با داشتن حتی یک آلبوم موفق می تواند تا آخر عمر زندگی مرفهی داشته باشد، در واقع تمهیدات قانونی باعث می شود که حقوق معنوی تولید کنندگان آثار موسیقی به طور کامل محفوظ باشد و در راستای آن، حقوق مادی آنان نیز تامین می شود.
خیرا جنبش اینترنتی مبنی بر تشویق مخاطبان برای خرید آثار اورجینال به راه افتاد که این به خودی خود، خیلی خوب است اما این دومین مرحله برای فرهنگ سازی در این زمینه است. اولین مرحله، وضع قوانین و تعرفه های مشخص برای حفظ حقوق معنوی و مادی همه افراد دخیل در تولید یک اثر موسیقی است که در ادامه وقتی مخاطبان آثار را اورجینال خریداری می کنند این گردش مالی، کل مارکت موسیقی را به حرکت بیاندازد نه صرفا محلی برای کسب درآمد بیشتر برای یک عده خاص باشد و به نظر من این اولین قدم برای داشتن صنعت موسیقی است. بگذریم ازینکه این روزها صاحبان رسانه هم ترجیح میدهند کار مجانی بگیرند تا با کیفیت و حتی برای پخش یک اثر از یک رسانه که در آن تبلیغات تجاری انجام میدهند هم مبلغی درخواست میکنند. و جالب اینجاست که افرادی هم هستند که به این خواسته ها پاسخ مثبت بدهند. در چنین فضایی که نه مخاطب برای اثر هنری با کیفیت ارزش قائل است و نه هنرمند برای کار خودش، صحبت از حق و حقوق قانونی هنرمند و اثر هنری به شوخی شبیه است.

*چقدر با من موافقید که کنسرت ها در ایران به آن شکل که باید شبیه کنسرت نیستند ؟ منظورم این است که به معنای واقعی کلمه ما کنسرت نمی بینیم

بله مشخصا در ایران صرف برگزاری کنسرت مهم تر از چگونه برگزار کردن آن است. به این علت که برگزاری کنسرت مهم ترین و تنها راه کسب درآمد مشخص از آثار موسیقیایی است به آن بیشتر با دید تجاری نگاه می شود تا دید هنری که علت آن را هم در پاسخ های قبلی توضیح دادم.

*چه کسانی در ایران کنسرت اصولی برگزار می کنند ؟ قطعا خواننده ای که در ماه سی اجرا می گذارد نمی تواند در این جمع قرار بگیرد

در پاسخ به سوال اول باید بگویم که من صلاحیت پاسخ دادن به این سوال را ندارم به این علت که حدود ۵ سال هیچ کنسرت داخل ایران را ندیدم. اما در پاسخ به قسمت دوم سوال، لزوما تعداد بالای اجراها دلیل بر پایین آمدن کیفیت اجراها نیست به شرط آنکه گروهی از تکنسین ها و برگزار کنندگان حرفه ای به صورت موازی همراه با تیم نوازندگان و خواننده فعالیت و روند برگزاری کنسرت ها به صورت فشرده را مدیریت کنند. گروه ها و خوانندگان بزرگ در دنیا گاهی در یک سال چند صد اجرا در تمام دنیا برگزار می کنند و به دلیل وجود تیم بزرگ از متخصصین حرفه ای هیچ کدام از آنها دچار ضعف در کیفیت نمی شوند. اما اگر اینطور نباشد تعداد بالای اجرا می تواند در کیفیت آن تاثیر منفی بگذارد.

*مدتی قبل کلاس های گروهی پیانو ، هارمونی ، مبانی تنظیم و تولید موسیقی برگزار کردید ، این کلاسها چقدرمی تواند تاثیر گذار باشد و خروجی آن چگونه بود ؟

تدریس برای من همیشه لذت بخش بوده است در حد دانسته های محدود خودم. در این مدت که خارج از ایران زندگی می کنم هر زمان که به ایران آمدم سعی کردم تا اطلاعات خودم را با افراد علاقه مند در میان بگذارم مخصوصا اگر به نظرم برسد که دسترسی به آن اطلاعات برای افرادی در داخل ایران سخت است. خودم هم همواره و هنوز در حال یادگیری هستم. آن دوره کلاس ها که با کمک آکادمی خانه گیتار به صورت خصوصی برگزار کردم تجربه بسیار خوبی بود و با افراد با استعدادی آشنا شدم که هنوز هم از راه دور کلاس های خود را ادامه می دهیم.

*همکاری طولانی مدت و همیشگی با رضا یزدانی نشان از شبیه بودن شما به یکدیگر است یا این خواننده برای شما با دیگر خواننده ها فرق دارد؟

رضا یزدانی در وهله اول برای من تبدیل به یک دوست خوب شده و به علت رابطه دوستی مان، همکاری با او برای من راحت و دوستانه است. اما شروع همکاری ما از ابتدا به این علت بود که رضا تنها خواننده ای بود که موسیقی مورد علاقه مرا اجرا می کرد و شنیده می شد، ما شباهت اخلاقی زیادی باهم نداریم ولی نیاز زیادی هم برای همکاری به این نوع شباهت نیست. رضا همیشه علاقه مند به انجام کارهای متفاوت و ماجراجویی در آلبوم های خودش است که این امر با روحیات من سازگار است و هر زمان رضا به حضور من نیاز داشته باشد من همراه و کنار او خواهم بود.

Armani Magazine

گفتگو با بهروز پایگان و علی خلیل زاده سرپرست گروه ” نهان ” در مجله ی “آرمانی” پیرامون همکاری مشترک با گروه نهان و کنسرت زمستان گروه

Framework

frmw-cvr

بهروز پایگان، ‌لیسانس موسیقی از روسیه است. او که از موسیقی‌دان‌های تحصیل کرده‌ی روزگار ماست، به تازگی تز فوق لیسانسش در دانشگاه «اینترلیگ» روسیه پذیرفته شده است. در موسیقی با کلام بیشتر نام پایگان با «رضا یزدانی» گره خورده است. تنظیم‌های خوبی که در البوم‌های یزدانی داشته است را می‌توان به عنوان جدی‌ترینِ رزومه‌های پایگان در ایران به حساب آورد. برای گفت‌وگو با پایگان، روزی به منزلش رفتم و به بهانه‌ی موسیقی راک با او هم‌کلام شدم.

عزیز عباسی، پاییز ١٣٩١
[download id=”506″]

musicepars.com

موسیقی پارس – جواد فقیه نصیری : بهروز پایگان یکی از معدود تنظیم کنندگان موسیقی هست که همیشه در حال تجربه فضاهای متفاوت بوده است و در این کار هم به موفقیت های بسیاری رسیده است. مخاطبان موسیقی بیشتر او را با همکاری های متعددش با رضا یزدانی می شناسند. البته در آلبوم جدید رضا یزدانی که چندی دیگر با نام “حاطرات مبهم” منتشر می شود همکاری نکرده است، البته این دلیلی بر اتمام همکاری این دو هنرمند نیست و قرار است در سال آینده بار دیگر شاهد همکاری های این دو عزیز باشیم. کارهای قابل دفاع و متفاوتش باعث شد تا یک گفتگوی مفصلی با وی انجام بدهیم که در ادامه می توانید آن را بخوانید؛[more…]

آقای پایگان برای شروع کار برایمان توضیح بدهید قصه ورودتان به موسیقی از کجا شروع شد؟

من موسیقی رو از سن ۷ سالگی آغاز کردم و آن موقع کلاس پیانو ثبت نام شدم ادامه دادم و آرام آرام خودم علاقه مند شدم و پیگیر بودم تا سال ۷۸ که در مجموعه ی فرهنگی ورزشی خادم یک گروه موسیقی تشکیل دادم به نام “پاسیفیک” آن موقع دیگر شروع کردم چیزهایی را که خودم سعی میکردم خلق کنم را با دوستان اجرا کنیم یک سری اجراهایی هم داشتیم و تا سال ۸۱ من آن گروه رو داشتم و بعد از آن در دانشگاه موسیقی خواندم و  بعد از آن که دیگر روی یک سری البوم کار کردم که  به علت پخش نا مناسب و وجود خواننده هایی که در آن سال ها رو بورس بودن مثل علیرضا عصار و شادمهر عقیلی و … پخش شد ولی خیلی شنیده نشد و کار هایم را ادامه دادم تا سال ۸۵ بود که من از طریق یغما با رضا یزدانی آشنا شدم . اولین همکاری ما هم که ترانه ی رییس آقای کیمیایی بود .

از چه سالی فعالیت حرفه ایت شروع شد؟

بستگی دارد حرفه ای رو چگونه معنی می کنیم ؟ حرفه ای یعنی این که درآمد داشته باشم از کارم یا کیفیت حرفه ای؟

هم کیفیت هم درآمد،زیرا هردو مهم هستند.

تقریبا از همان سال ۸۳ و از زمان دانشگاه که من دیگر از لحاظ کیفی احساس میکردم به یک پختگی استانداردی رسیدم، البته این حس خودم بود شاید خیلی ها که کارم را شنیده اند هنوزم این نظررا نداشته باشند . ولی خب با توجه به استاندارد هایی که از خودم توی ذهنم بود از سال ۸۳ موسیقی شغله من شد . بعد شروع کردم به تاتر و آهنگسازی کردن برای وله های تلویزیون و صدا و سیما و دیگر آرام آرام از طریق موسیقی درآمد داشتم از سال های ۸۳ میشود گفت که دیگر به صورت حرفه ای شغلم شد.

چه سازهایی می زنی؟

ساز تخصصی ام پیانو هست و ساز دومم هم گیتار.

تحصیلات دانشگاهیت رو میشه بگی؟

موسیقی خواندم، لیسانس موسیقی از اینترلیگ روسیه.

بسیار عالی، پس کاملا تخصصی فعالیت میکنی؟

بله سعی کردم همین طور باشد

به نظر خودت کدام اثرت باعث معروفیتت در این عرصه شد؟

اصولا موزیسین ها به آن معروفیتی که شما مد نظرتون هست فکر نمیکنم تو ایران برسند، ولی خب من تا همان حدی که  یک سری کارهام را و در صنف خودمان شهره شوم همان آلبوم ساعت ۲۵ بود. ولی خب کلاً تو ایران موزیسین به آن معنی که شهرت و معروفیت داشته باشد هیچ وقت نمی رسد. چون مردم اصولا مجری یا همان خواننده رو میبینند و کاری به بقیه ندارند و اگر بخوایم درصد بگیریم حدود ۴ یا ۵ درصد مردم هستند که پیگیری میکنند روی جلد البوم چه چیزی نوشته و چه کسانی کار کردند و چه کسی نواخته و … .

البته فکر کنم این مشکل هم کم کم دارد حل می شود و مردم با دست اندرکارن موسیقی بیشتر آشنا می شوند.

بهروز: ببینید حالا من به علت ساختار گروه خودمان و یا  فرمتی که خودمان داریم کار میکنیم  و یک گروه هستیم یک مقدار توجه ها به سمت ما که موزیسین هم هستیم جلب شده ولی احساس می کنم که در موسیقی پاپ خیلی این جا نیفتاده باشد ولی در کل من فکر میکنم نه ،این هنوز ی معضل بزرگی است که شنونده ها متاسفانه توجه نمی کنند یک کاری که خروجیش را میشنوند خواننده یک بخشی از ان اثر هستش و افراد زیادی هستند که در موفقیت آن اثر دخیل هستند و در این قضیه خیلی خوب میشود که این فرهنگ سازی بشه و مردم و شنونده ها به این دقت کنند که کسانی که واقعا درصد های بالایی نقش داشتند در موفقیت این کار کیا هستند و این انگیزه میدهد.

دقیقا همینه یعنی باید به ادم یک انگیزه ای داده بشه برای ادامه کار…  همه چیز هم که تنها پول نیست…

بله دقیقاً، همه چیز پول نیست و هر شخصی که کار هنری میکند و همه ی کسانی که کار هنری می کنند در هر سطحی که باشند اگر از آنها بپرسید آرزویشان این است که اسمشان ماندگار بماند. ولی باید آن اسم توی ذهنشان باشد  که بعد از ۲۰ سال دیگر بگویند: این اهنگ که ۲۰ سال پیش آمد کار فلان کس بود اگر این اسم نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد.

در فعالیت ات سعی کرده ای خاص باشی؟

سعی نمیکنم، حقیقتا این فرم موسیقی را دوست دارم یعنی فشاری  را روی خودم نمیگذارم که اینجوری کار کنم و واقعا خیلی از فرم های دیگری که الان خیلی ها دارند کار میکنند بدون ادعا میگویم که کار نکردم چون علاقه ای نداشتم و خیلی تخصصی در آن ندارم و ترجیح میدهم که در تخصص همکارهای دیگر هم که خیلی خوب کار میکنند سرک نکشم و به قول معروف پام  رو تو کفش کسی نکنم .

قبول دارید معمولاً در سبک های خاصی کار می کنید؟

خودم به شخصه فکر نمیکنم که بیایم یک کاری بکنم که متفاوت باشد، یعنی وقتی دست به کار میشوم خود به خود دوستانی مثل شما میایند و نظر لطفشان را میگویند که کاراهای شما متفاوت هستند. ولی چون من این موزیک را از بچگی گوش داده ام و هر موقعی هم که دست به کار شدم در این فضا کار کردم و چون در  ایران کمتر کار شده است دوستان لطف دارند و میگویند این فضا خاص و یونیک هست.

به نظر خودت همکاری با رضا یزدانی باعث پیشرفت ات شده؟ و تنظیمی که باهاش انجام میدادی بهش علاقه داشتی؟

بله، رضا یزدانی با توجه به آن فکر و ایده هایی که من در ذهنم دارم و داشتم و فرم و فضاهایی از موسیقی که دوست داشتم کار کنم بهترین آدمی بود که در ایران میتوانستم با آن همکاری کنم ، من خیلی خوشحالم که با رضا اشنا شدم و با وی همکاری می کنم و فکر میکنم که داشتن یک همچین مجری ای به عنوان خواننده که خودش هم یونیک و خاص هست فضایی را که تو دوست داری را به نحو احسنت اجرایش میکند قطعا  باعث پیشرفت میشود، تردیدی در آن نیست.

از آلبوم جدید رضا یزدانی برایمان بگو، قرار است در آلبوم ” خاطرات مبهم “هم باشی؟

در این آلبوم بنده همکاری نداشته ام و این آلبوم را به طور کامل اقای کارِن همایون فر کار کرده ،ولی در حال جمع کردن یک البوم دیگر هستیم که بعد از این البوم  که اقای همایونفر کار کرده ریلیز می شود که آن کار هم تو قالب گروه هستش مثل البوم ساعت ۲۵ یا البوم ساعت فراموشی و الان داریم قطعاتش رو تنظیم می کنیم خیلی آهسته و پیوسته که به امید خدا برای بعد از عید سال آینده برود برای چاپ و تکثیر و بقیه مراحل که انشالله منتشر بشود.

کارِن هم توی این البوم بعد از عید حضور داره؟

تا اینجایی که من میدونم نه ، این البوم خاطرات مبهم یک کار جداگانه بود که انجام شد .

در رابطه با فضاسازی آلبوم و ساز بندی آلبومی که قرار هستش بعد از عید بیاد برایمان توضیح بدهید.

۵۰ درصد  تنظیمش آن آلبوم را من انجام میدهم و ۵۰ درصد تنظیم ها را هم افراد دیگر انجام میدهند. همان کسانی که در البوم های قبل هم همکاری داشتند. آن ۵۰ درصدی را که من دارم انجام میدهم یک فضا و فرمی رو میخواهم اضافه کنم  که تا حالا ک متر تو این آلبوم قبلی بوده است، با استفاده از سازهای سمفونیک هست، منتهی در خدمت همان نوع موزیکی که ما کار میکردیم.

یکی از آثار مشترکی که با رضا داشتید و به آن علاقه دارید را نام می برید؟

ببینید خیلی کارها بوده است. ولی من در بین کارهایی که  در آلبوم هستش یکی را نمیتوانم بگویم  و باید حداقل ۴،۳ تا رو بگم چون بالای ۴۰ تا ترک باهم کار کردیم شاید هم بیشتر و انتخاب یک ترک واقعا سخته، من توی البوم ساعت فراموشی کافه بهشت و کافه رویا رو خیلی دوست دارم، بعلاوه این که حرفهای شخصی هم به نظر خودم تنظیمش خیلی خوبه ، من خود ترک ساعت ۲۵ رو هم خیلی دوست دارم . گام های معلق هم یک کار خارج از البوم هستش که خیلی فضایش را دوست دارم.

برنامه ی کاری شما برای آینده چه  هست؟ میخوایید از چه سبک ها و چارچوبی پیروی کنید؟

من کلا به چارچوب فکر نمیکنم و این که ادم قبل از اینکه دست به کار بشود  بگوید که من حتما باید تو این چارچوب  کار کنم باعث میشود که ذهن و فکر و خلاقیتت را محدود کنی، اصولا  با توجه به فرمتی که در ذهنم هست از موسیقی بدون اینکه فکر کنم که توی چه چارچوبی میخواهم کار کنم میروم وارد کار میشوم و بعد توی کار سعی میکنم فرآیند را تکمیل کنم .اینکه بگم مثلا من میخواهم از این به بعد راک کار کنم  خب این حرف درست نیست چون من فرم فضاهای دیگری را هم دوست دارم کار هم کردم مثلا فضاهایی که تلفیق میشه با موسیقی کلاسیک تحصیلاتم هم در دانشگاه موسیقی کلاسیک بوده و تا حدی اشراف دارم روی این موسقی و میتوانم کار کنم ، موسیقی  jazz بوده و پیانوی jazz میزدم و نمیتونم بگویم که چه کاری رو میخواهم ادامه بدهم یا چه فرمی و … ، ولی خب یک ذهنیت و فکر کلی پشت کارهایم هست و از آن خارج نمیشوم . یعنی از لحاظ موسیقیایی یک سبکی دارم منظورم یک خط فکری هستش که همیشه پشت کارام بوده و هست.

پس شاهد کارهای متفاوتی از شما هستیم ؟

من تلاشم رو میکنم ،همیشه وقتی دارم کار می کنم بیشتر فکرم این هست که چه کاری بکنم که کسانی که موسیقی من را گوش میدهند احساس خوبی بهشان دست بدهد.

و حرف آخر . . .

میخواهم در خدمت موزیکی که تا الان کار میکردیم باشد. نیاییم بگوییم کار مثلا شده سمفونیک راک یا سمفونیک پاپ این سمفونیک در واقع آن قدر پررنگ نمیشود که بخواهد در اسم گزاری یا حالا ژانر کار تاثیری بگذارد. میشود گفت بیشتر میخواهم یک مقداری کارها حماسی تر بشود و صدای با ابهت تری بدهد و یک مقدار از آن حالت صرفا راک یا صرفا پاپ راک خارج بشود و یک مقدار عظیم تر و با اباهت تر بشود. چون در آلبوم های قبلی این فکر را داشتم اما امکانات و زمان اجاره نداد مخصوصا شرایط زمانی. در این البوم شرایط بهتری داریم و سعی می کنم حتما ارکستر بزرگ در کارها استفاده کنم.