Basamad Music Magazine

bsmd-interviewگفتگوی امیرحسین به نژاد و بهروز پایگان
پیرامون آلبوم ساعت فراموشی

منتشر شده در شماره سوم نشریه موسیقی بسامد
دی ماه ١٣٩٠

[download id=”521″]

25pm.blogfa

امروز این افتخار رو داریم که با بهروز پایگان گفتگو کنیم. آقای پایگان بدون شک موتور اصلی گروه رضا یزدانی و یکی از دلایلی است که ما بعد از آلبوم هیس با روند پیشرفت آثار رضا یزدانی روبرو شدیم.
بهروز پایگان فعالیت خود را در زمینه موسیقی از 7 سالگی و با آموختن پیانو نزد استاد بهنام خرم آغاز کرد. وی در سال 1378 گروه موسیقی پاسیفیک را تاسیس کرد که اجراهای متعددی در تهران داشت و می توان به بزرگترین آنها که همان اجرای 2000 نفری روباز در مجموعه ی فرهنگی خادم بلوار فردوس در سال 1379 است اشاره نمود.
او در سال 1377 با سمت آهنگساز به عضویت انجمن صنفی هنرمندان موسیقی درآمد. بهروز پایگان روند پیشرفت خود را تا جایی پیمود که توانست در سال 1381 در جشنواره موسیقی فجر به عضویت ارکستر ملی جوانان در بیاید. وی در سال 1383 در رشته موسیقی از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد. وی در سال 1387 تا کنون به عضویت فدراسیون موسیقیدانان (FIM) در آمده است. بهروز پایگان در چندسال اخیر فعالیت های گسترده ای در زمینه موسیقی داشته که می توان به موارد زیر اشاره کرد؛[more…]

تهیه و تولید دو آلبوم برای کیان، خواننده مقیم کانادا
آهنگسازی و تنظیم آلبوم “پرسه” به خوانندگی محمد فضلی
تنظیم، میکس و مستر البوم “ساعت 25 شب” به خوانندگی رضا یزدانی
تهیه و تنظیم آلبوم “ساعت فراموشی” به خوانندگی رضا یزدانی
آهنگسازی موزیک متن فیلم “اینجا تاریک نیست” به کارگردانی محمدرضا خاکی
تهیه، تنظیم و ساخت چندین ترانه برای فیلم های سینمایی و تلویزیونی مختلف از قبیل:
فیلم سینمایی رئیس به کارگردانی مسعود کیمیایی
فیلم تلویزیونی گامهای معلق به کارگردانی شهرام شاه حسینی
آلبوم “جای تو خالی” به خوانندگی مهرداد توکلی
مستند آبی استقلالی
آلبوم هشت
آلبوم زمزمه
و برگزاری بیش از 75 اجرا در تهران به عنوان سرپرست و نوازنده‏ی پیانو و کیبورد گروه رضا یزدانی

***

آقای پایگان اولین سوالم اینه که شما چطور با رضا یزدانی آشنا شدید و زمینه همکاری شما با هم چطور مهیا شد؟
اولین بار من از طریق یغما گلرویی با رضا آشنا شدم. یه روز که یغما قرار بود بیاد پیش من با رضا اومدن و با هم آشنا شدیم و بعد از اون اولین همکاریمون رو تو ترانه های فیلم رئیس مسعود کیمیایی با هم انجام دادیم. در قالب دو موزیک با کلام که ترانه ها از یغما بود و موزیک هم کار من.

شما رهبر گروه ارکست رضا یزدانی هم هستید. وقتی قراره کنسرت اجرا بشه تنظیم های شعر ها یکم تغییر پیدا می کنه. این مراحل چطور انجام میشه؟
البته در ابتدا بگم که ما یک گروه 6 نفره هستیم و این گروه با این تعداد و به تناسب سبکی که می نوازیم احتیاج به رهبر نداره و من نقشم نقش سرپرستی هست که سعی میکنم به امور موسیقیایی و غیر موسیقیایی گروه برسم و شرایط رو آماده کنم برای اجراها. در مورد سوال دوم باید بگم که برای خیلی از ترکها در تنظیم استودیویی از سازهایی استفاده میکنم که شرایط استفاده از اون سازها در این قالب که ما روی صحنه میریم وجود نداره. بنابراین تنظیم هارو تغییر میدیم تا در چهارچوب سازبندیمون روی استیج قرار بگیره در بعضی از موارد هم به علت اینکه از بعضی از تنظیمهای اورجینال 8-10 سال گذشته و با شرایط فعلی میشه با پرداخت بهتری روی صحنه بردشون تنظیمهارو تغییر میدم.

قبول دارید که بخش مهمی از موفقیت یک البوم به زحمات تنظیم کننده بر می گرده؟
100% همینطوره. شاید خیلی از مخاطبان ندونن اما خروجی که به گوششون میرسه 80-90 % نتیجه ی مستقیم کار تنظیم کننده ست. امروزه تنظیم کننده کسی است که از همون مراحل شروع تنظیم یا در واقع از زمانی که خط ملودی به گوشش میرسه باید تا مرحله ی مسترینگ کار رو پیش بینی کنه و براش برنامه داشته باشه. در واقع امروز یه تنظیم کننده علاوه بر اینکه باید اشراف کامل به علم موسیقی داشته باشه باید تجربه و علم کافی هم در مورد کار با صدا و علوم صدابرداری و میکس و مستر داشته باشه  تا بتونه در نهایت خروجی مطلوب و استانداردی متناسب با سبک کاریش داشته باشه. در غیر این صورت در مراحل نهایی کار به مشکل می خوره و برای اصلاحش زمان زیادی تلف میشه که توی کار حرفه ای و با شرایط خاص تولید و انتشار یک آلبوم توی کشور ما که زمانبندی حرف اول رو میزنه ، پس میشه نتیجه گرفت که حرف شما کاملا درسته.

یه سوال اساسی تر بپرسم. چرا در ایران مردم ما فقط به دهان خواننده نگاه می کنن و زحمات بقیه عوامل اثر هنری کمتر دیده میشه؟ این فقر فرهنگی از کجا اومده؟
این یک ضعف بسیار عمیقه و مهم ترین علتش به نظر من اینه که ما در واقعیت هنوز موزیک و مارکت حرفه ای نداریم . توی موزیک ما ژانر وجود نداره وکل موزیک غیر اصیل ما خلاصه میشه توی پاپ و این اواخر راک و توی موزیک غیر رسمی رپ هم به این 2 اضافه میشه! خوب این خیلی کلیه ! واقعا تو موزیک دنیا اینجور طبقه بندی نمیشه و مثلا خود موزیک راک به چند ده زیر شاخه تقسیم بندی میشه و گروه ها و افرادی هستند که به طور تخصصی در این زیر شاخه ها فعالیت میکنن و اصلا علاقه ای به سرک کشیدن و تجربه کردن فرم های دیگه ندارن … اما اینجا شما حتی با گوش دادن به مطرح ترین آلبوم های ایرانی ( غیر موسیقی اصیل ) توی هر ترک یه فرم و یه سبک رو تجربه میکنید ( یک ترک الکترو ، بعدی لاتین ، بعدی موسیقی ِنواحی بالکان و … ) خوب این چنین آلبوم هایی از لحاظ معیارهای جهانی اصلا در طبقه بندی حرفه ای قرار نمی گیرن البته این موضوع هم علت هایی داره که خیلی بحث رو طولانی میکنه. اما به اختصار میشه به ضعف مالی و نبودن حمایت و کپی رایت از هنرمندان اشاره کرد که باعث میشه اونها تلاش کنن تا جامعه ی بزرگتری از شنوندگان رو تحت تاثیر قرار بدن … حالا ربط این صحبتها به سوال شما اینجاست که با این شرایط عرضه و تقاضا هماهنگ نمیشه و خیلی از گوشها تشنه میمونن. به همین علت شنونده و مخاطب حرفه ای هم پرورش پیدا نمی کنه و وقتی کسی به صورت حرفه ای شنونده نباشه موزیک فقط حکم تفریح رو براش داره و در این شرایط اهمیتی نداره که واقعا چه پروسه ای این موزیک رو براشون آماده میکنه و فقط با ارائه دهنده ی اون اثر که خواننده باشه آشنا میشن.
و شاید به اندازه ی یه کتاب حرف که میشه گفت …

نظرتون درباره تنظیم کننده های دیگه بازار موسیقی چیه؟ فضای تنظیم موسیقی ایران رو چطور می بینید؟ آیا پیشرف داریم یا پسرفت؟ 
البته من خودم رو صاحب نظر نمی دونم که در مورد همکارانم نظر بدم. اما تا اونجایی که دقت میکنم به کارهایی که میشنوم و صحبتهایی که با دوستان تنظیم کننده دارم واقعا اکثر افرادی که در ایران در سطح بالا کار میکنن و تو مارکت آثارشون ارائه میشه برای کارشون ارزش قائل هستند و تلاش میکنن که بهترین رو ارائه بدن و فکر میکنم در قسمت تنظیم در چند سال اخیر نسبت به بقیه ی بخشها بیشترین پیشرفت رو داشتیم  … اما باز هم این نظر حتی در جایگاه یک نظر شخصی دقیق نیست به همون علتی که تو سوال قبلی گفتم طبقه بندی وجود نداره و این باعث میشه که نظرات خیلی کلی بشه اما اگر میتونستیم بگیم 4  تا تنظیم کننده ی مثلا آلترناتیو راک داریم ، 5 تا پرودوسر هیپ هاپ ، 5 تا پرودوسر الکترو دنس و … داریم میشد توی هر بخش خیلی دقیق نظر داد و ارزشیابی کرد به این ترتیب حتی تو بخش آماری هم میشه فعالیت کرد و …

اگر امکانش هست یکم از آینده برای دوستان بگین. آلبوم بعدی رضا یزدانی کی منتشر میشه؟ فضای تنظیم ها و سبک آلبوم چطوره؟
مشغول کار روی آلبوم بعدی رضا هستم که احتمالا زمستان 91 منتشر میشه ، سبک آلبوم از چند زیر شاخه ی هارد و سافت موزیک راک نشات میگیره. تا جایی که شرایط اجازه بده سعی کردیم هم در کلام و هم در موزیک آلبوم یک دستی رو آماده کنیم و برنامه هایی هم برای بالا بردن سطح کیفی آلبوم از لحاظ صدا دهی داریم که اگر انجام بشه حتما نظر مخاطبان عزیز رو جلب خواهد کرد ، و همینطور اجراهای متعددی داریم که خبرش از طریق سایت رسمی حتما اعلام خواهد شد.
 
به غیر از رضا یزدانی قصد همکاری با خوانندگان دیگه ای رو در آینده ندارید؟
در حال حاضر عمده ی تمرکزم روی کارهای رضا یزدانی هست ( به علت حداکثر نزدیکی به تفکرات هنری من در حال حاضر ) اما یک سری پروژه های متفاوت رو هم ( در مارکت ایرانی و غیر ایرانی خارج از کشور) در دست دارم که ترجیح میدم تا شنیده شدنشون فعلا در موردش صحبت نکنم و مجموع این کارها کل وقت من رو گرفته و کلا هم ترجیح میدم توی تخصص همکاران دیگم سرک نکشم و کاری رو که توش تخصص و تجربه و علاقه دارم رو دنبال کنم .

یه شایعه ای هست که شنیدیم در تیر ماه دوباره کنسرت دارید. حقیقت داره؟
بله داشتیم اما به علت سفر کاری رضا کنسل شد

اگر حرف خاصی مونده یا نکته ای که دوس دارین اضافه کنین بفرمایین.
حرف که زیاده اما فکر میکنم تا همین جا هم زیاد حرف زدم …

برای شما و خانواده محترم آرزوی موفقیت دارم

musicema.com

موسیقی ما – گلنسا اردلان:  به بهانه کنسرت رضا یزدانی گفت و گویی با بهروز پایگان از تنظیم کنندگان کارهای رضا یزدانی که در این کنسرت نیز گروه را همراهی می کند ترتیب دادیم که در زیر می توایند بخوانید…

از آغاز فعالیت بهروز پایگان برایم بگو.

من از 6-7 سالگي پيانو ميزنم، موفق نشدم به هنرستان موسيقي برم اما دانشكده موسيقي خواندم و حدودا از 10 سال پيش هم موسيقي به عنوان شغلم محسوب مي شود.

از چه زماني با رضا يزداني همکاریت آغاز کردی؟
از سال 84 با رضا يزداني آشنا شدم و شروع كار از سال 85 با ترانه ها ي فيلم (رئيس) بود و از آن به بعد هم تقريبا 98 درصد كارهاي رضا يزداني به غير از 3-4 تا كاري كه با ديگران كار كرد؛ كار من بوده.

قبل از آشنايي با رضا يزداني با چه كساني كار كردي؟[more…]
من در سال 78 يك گروه تشكيل دادم به نام گروه (pacific) كه يك گروه پاپ-راك بود و من با آن گروه تقريبا تا سال 80 حدود 20 تا 25 اجرا داشتيم و اكثر كارها بي كلام بود و اگر هم كلام داشت خيلي در خدمت موزيك بود و در اصل يك كار پژوهشي بود ولي مخاطب خودش را داشت.
و اينكه من 2 تا آلبوم در خارج از كشور هم دارم كه كانادا با خوانندگي (كيان) منتشر شد كه دقيقا در سال 83-84 بعد از فارق التحصيلي ام بود و پيش از اين هم در دوران دانشجويي يك آلبوم به نام (آدم برفي) در سال 81 منتشر کردم.

چقدر سبك كاري كه ميخواهي انجام بدي برات اهميت دارد؟
خيلي مهم است؛ و فقط اين را ميتوانم بگويم كه اگر قرار بود هر كاري كه پيشنهاد ميشود انجام بدهم الان شرايطم خيلي فرق ميكرد و از خيلي جهات بهتر بود و از جهاتي هم نه خوب نبود و من اين خوبي هاي الان را ترجيح ميدهم.

تمرين هاي كنسرت در چه مرحله است؟
براي كنسرت 26 اسفند تمرين ها را به صورت شخصي از اول اسفندماه شروع كرديم و حدودا از 14 هم در مجموعه و هم در منزل یکی از دوستان تمرين حرفه اي داريم ولي به اين دليل كه كنسرت (ساعت 25 شب) هست پر طرفدارترين تراك هاي آلبوم را داريم كار ميكنيم و چون پيش از اين همزمان و گروهي كار نكرده بوديم يك مقدار هماهنگي هاي كار و تنظیم آهنگ ها مطابق با خود آلبوم سخت است.

اين آلبومي كه الان كار ميكنيد در چه مرحله است؟
ما سعي ميكنيم كه تا بعد از عيد مجوزهاي آلبوم را بگيريم و الان داريم تنظيم ها را انجام ميديم تا بتوانیم ماكتي را آماده کنیم و براي دريافت مجوز بفرستيم، اما طبق برنامه ریزی که کردیم،آلبوم برای تابستان منتشر می شود.

يك مشکلی که من می بینم این که در ساخت و انتشار آلبوم، در حق اکثر سازندگان کوتاهی می شود و کسانی که آلبوم را می خرند و گوش می کنند ،فکر می کنند تمام کار متعلق به خواننده است و آهنگساز، ترانه سرا، تنظيم و بقيه ي عوامل را كاملا كنار ميگذاره و براش ناشناخته باقی می ماند. اين حاشيه اي كه امثال تو درونش قرار دارند اذيتت نميكند؟
اين مسئله تقريبا براي ما عادي شده و اينكه خيلي هم داخل كار بودن تمركز را از بين ميبرد و البته خيلي زياد هم در حاشيه بودن حس كارت را از بين ميبرد چون فكر ميكني واقعا كار بيهوده اي ميكني؛ همه چيز پول نيست چون دستمزدت را ميگيري و زندگي ات رو طي ميكني اما وقتي به سمت هنر آمدي يك فكر ديگري ميكردي .

آهنگسازي «اينجا تاريك نيست» را انجام دادي؛ حال و هواي موسيقي فيلم با آلبوم چه تفاوتی دارد؟
البته كار «اينجا تاريك نيست» را با آرش زمانيان انجام داديم.
آهنگسازي فيلم خيلي خوبه، چون شما هيچ محدوديتي نداريد. اما فيلم بايد خوب باشد و عوامل ديگر هم در كارشان حرفه اي باشند. فيلم بايد فيلمنامه ي خوب داشته باشد، خوب تدوين شود و آن نسخه اي كه به آهنگساز داده ميشود سالم باشد كه بتواني ايده بگيري و از روي آن «تم» بسازي و همه چيز هماهنگ باشد كه يك كار خوب تحويل داده شود. كه البته در روند كار «اينجا تاريك نيست» يك سري ناهماهنگي هايي وجود داشت و مسائلي در كار به ما تحميل شد كه چون قرارداد بسته بوديم بايد انجام ميداديم.

برنامه ي فعالیتت برای آینده چطور است؟
اين مسئله خيلي بستگي به شرايط زماني و مكاني و حسی دارد که آن زمان در من ايجاد ميشود و درونش قرار ميگيرم.

Koosha Delshad

آشنایی من با بهروز پایگان(موزیسین) بر می گردد به سال گذشته. کیان خواننده ی مقیم کانادا قصد داشت در آلبوم تازه اش در کنار دوستان دیگر چند ترانه هم از من به یادگار بردارد. این شد که به بهانه ی دوری خواننده، من و بهروز سعی کردیم با نزدیک شدن به هم جای خالی خواننده را پُر کنیم. دوستی ما هر چه رفت قوی تر شد و من مشتاق گفتگو با او شدم. گفتگو چند محور اصلی دارد که در قسمت یکم آن بیشتر با خوده او آشنا می شویم و دغدغه های جاری در موسیقی با کلام امروزمان را با هم مرور می کنیم. در قسمت های بعدی بیشتر با کارهای انجام داده  و نداده ی او و هم چنین داستان همکاریش با سیاوش قمیشی هم مسیر می شویم. گفتگو با او بهانه ای شد من قصد مصاحبه با افرادی چون یغما گلرویی و رضا یزدانی و … از نوعی دیگر داشته باشم. تا ببینیم چه می شود.[more…]

برای شروع بهتره بپرسم قصه از کجا شروع شد؟ قصه ی تو با موسیقی؟

یادم میاد قبل از مدرسه بود دقیقا یه تابستونی که مادرم تو راه بردن به آرایشگاه بهم گفت که پدرت می خواد کلاس موسیقی ثبت نامت کنه، که من ابتدا مخالفت می کردم چون به ورزش مخصوصا تیر اندازی علاقه داشتم اما اصرار کردن که یک دوره رو برو اگه خوشت نیومد ادامه نده، یعنی کاملا بدون علاقه وارد موسیقی شدم. شروع من هم مصادف بود با یه خفقان شدید که حتی اگه سه تار هم دست کسی می دیدند جرم بود.

تقریبا چه سالی؟

سال 65. یادم میاد پدرم تصمیم گرفته بود که حتما پیانو بزنم. بنابراین یک پیانو که تو اون زمان هم خیلی گرون بود با هر زحمتی که بود خرید و هفته ای دو جلسه هم کلاس می رفتم پیش استادم آقای بهنام خرم. بعد از یک دوره پدرم پرسید که اگه دوست نداری ادامه نده چون بعدها هم گفت که من هدفم این بود که تو هر زمینه ای تو رو یه دوره بذارم فعالیت کنی تا ببینم استعداد تو، تو چیه. من اما گفتم می خوام ادامه بدم. بنابراین از همون 6 سالگی می شه گفت موسیقی رو به صورت جدی دنبال کردم.

اگه می شه مراحل فعالیتت رو تا به امروز برامون بگو؟

خوشبختانه چون هیچ نوع مخالفتی از سوی خانواده نداشتم مباحث رو ادامه دادم و تا سوم دبستان هیچ نوع کار تئوری انجام ندادن و فقط دروس عملی بود. دو سال اول رو با من ایرانی کار کرد استادم، مثل کارای جواد معروفی و کار توی دستگاه. ولی بعدتر که خودم موسیقی رو درک کردم و استادم هم رشته اصلیش موسیقی جز بود و گاهی وسط کلاس برام می زد جذب شدم به سمت این نوع سبک. تئوری و موسیقی جز رو به مدت 12 سال با همین استاد ادامه دادم.

پس ساز اصلی تو پیانوئه؟

بله. اما 10 سال هم هست که گیتار رو هم می زنم. اما برای گیتار استاد خاصی نداشتم.

از دوران دانشگاه برامون بگو؟

در دانشگاه موسیقی کلاسیک زدم  به خاطر اینکه جز این هم نمی شه چون چیز دیگه ای هم نداریم اینجا. خیلی دوست داشتم که برم دانشگاه کلمبیا چون اونجا موسیقی جز تدریس می شه و مدرک می دن با عنوان jazz man و خیلی دانشگاه های دیگه هم تو امریکای جنوبی هست که این کارو می کنن اما خیلی معتبر نیستند.

پس مدرکت با چه عنوانیه؟

لیسانس موسیقی گرایش آهنگسازی.

 تنظیم کننده یا ملودی ساز؟ یعنی خودت دوست داری بیشتر به عنوان تنظیم کننده مطرح باشی یا ملودی ساز؟

خیلی سخته گفتنش.

اصلا این دو با هم تفاوت دارن؟

ببین در اصول کلاسیکش نه قاعدتا. کسی که اسم خودش رو می ذاره آهنگساز باید کسی باشه که ارکستراسیون کنه و بنویسه و یا ارکستر رو رهبری کنه. حالا اون چیزی که ما کار می کنیم با عنوان پاپ می شه گفت بله آهنگساز با تنظیم کننده فرق می کنه. آهنگساز در واقع همون ملودی ساز ماست که میاد یه خط خواننده رو فقط تعیین می کنه اون هم بر مبنای شعر و تنظیم کننده اون کسی هست که ارکستراسیون می کنه و

پارتیتور ها رو می نویسه یا سمپل می کنه و … محصول نهایی رو در اصل تنظیم کننده به گوش مخاطب می رسونه. می شه گفت ملودی سازی حسی هستش اما تنظیم تکنیک.  اما من نمی تونم جدا کنم این دو رو از هم و هر دو رو دوست دارم.

نقش ترانه رو در موسیقی با کلام به عنوان یک موزیسین که در این عرصه هم کار می کنه می خواستم بدونم؟

به نظر من خیلی. چون ما مردمان کلام محوری هستیم. اگر دقت کنی آمار انتشار موسیقی بی کلام ما نسبت به جاهای دیگه دنیا خیلی کمه. این نشون می ده که همیشه کلامه که یه چیزهایی رو برای ما تعریف می کنه.

حالا این موضوع بده یا خوبه؟

من به عنوان یه موزیسین شاید بگم بده. ولی به نظر من از یه جهاتی می تونه نقطه قوت باشه. چون که این خیلی خوبه که مردم ما حتی تو عامی ترین سطح شنونده ها هم گوش می دن که خواننده چی داره می خونه. این خیلی مهمه و به نظر من به خاطر همینه که کلام محوره و دوست دارند هم ذات پنداری کنند با کسی که داره کار رو می خونه و در ضمن روایت رو دوست دارند اتفاق رو به هم چنین و گاهی اوقات حتی به اصطلاح فیلم هندی بازی رو. و کلا اگه با احساساتشون بازی بشه رو هم دوست دارند. و دوست دارن رویا پردازانه و اغراق شده به مسائل نگاه کرد. الان هم که یه مسئله ای خیلی مد شده اغراق توی دوست نداشتنه. یعنی از اون ور بوم افتادن.

در موسیقی با کلام امروز یک کمبود حس می شه، حالا من زیاد هم سیاه نمی بینم و بیشتر خاکستری می بینم اوضاع رو ولی از بین ارکان موسیقی با کلام، آهنگساز، خواننده، ترانه سرا، تنظیم کننده و هم چنین نوازنده و صدابردار کدوم رو مقصر این وضع می دونی؟ اصلا اینها مقصرند؟

نه من نمی تونم بگم کسی مقصره. ولی خوب قبول دارم این حرفُ که کمبودهایی حس می شه.

خوب یه جای کار حتما ایراد داره دیگه؟

قطعا یه جای کار ایراد داره. البته بگم اینا همه نظر شخصی منه. اگر چیزی می گم دال بر کارشناس بودنه من نیست. چیزی رو می گم که درک کردم. اول اینکه مشکل از صدا برداری نیست چون حتی پیشرفت هم داشتیم تو این بخش. نوازنده رو نمی شه گفت جز ضعف هاست.

اصلا الان تو کارها نوازنده ای هم وجود داره؟

خیلی کم. اما اینم نمی شه گفت جز ضعف هاست چون که ما الان تفکیک نداریم. تو تمام دنیا موزیکی داره کار می شه که حتی یک موجود زنده توش فعالیت نکرده به غیر از اون کسی که سکوئنس کرده این کار رو حتی وکالش هم زنده نیست و موزیکی داره کار می شه که خوب مثلا 60 نفر توی ارکستر، زنده و حتی آنالوگ یعنی دیجیتال هم رکورد نمی کنند و حتی روی ریل دارن موزیک رو ضبط می کند و میاد بیرون و هر جفتش شنیده می شه و فروش مالیش رو هم داره. ولی ما خیلی چیزا رو با هم قاطی کردیم. یعنی ما یا اون کسی که سفارش کار می ده الان نمی تونیم تفکیک کنیم. بعد اینکه مساله خواننده محور شدنه ماست که این قضیه اشتباهه. یعنی این کمبود از اونجا شروع شد که خواننده محور شدیم. خواننده محور به دو معنا، یک اینکه مردم ما از یک اثر هنری خواننده رو می شناسند و دو اینکه خواننده سفارش دهنده کار شده.

خوب ما هم می خوایم به همین جا برسیم که چرا؟ چرا قبل از انقلاب آهنگساز و ترانه سرا می نشستن تو خلوت خودشون کار رو انجام می دادند و می گفتند مثلا این کار به درد فُلانی می خوره و کار هم موفق می شد یعنی گذشت زمان نشون داده که موفق بوده کار؟

خیلی ساده تر بخوام بگم الان بچه های موزیسین، شدن یه جبهه و ارائه دهنده های موسیقی شدن یه جبهه و اینا مقابل هم قرار گرفتن. ارائه دهنده های موسیقی هم منظورم شرکت های خصوصی نیست منظورم یه ارگان دولتی مثل صدا و سیماست که بسیار بزرگه و تا بوده همه داشتند با صدا و سیما کار خودشون رو ارائه می دادند و از زمانی که رادیو به وجود اومد همه افتخارشون بود که خواننده رادیو هستند تا زمانی که رسید به قبل از انقلاب و اون شوهای تلویزیونی و تمام خواننده های مطرح پاپ که الان دارند تو لس آنجلس کار می کنند همه یک پیشینه ی تلویزیونی دارند و افتخار هم می کردند که کار رو اونجا اجرا کنند. یعنی مثلا تلویزیون ملی اون زمان حرف آقای شماعی زاده رو قبول داشته. نه به عنوان مدیر مرکز موسیقی بلکه به عنوان یه آهنگسازی که تایید شده س. ایشون می رفته کار رو ضبط می کرده و آقای داریوش می خونده بعد کار رو ارائه می داده و حرف ایشون یه مهر تایید بوده برای پخش شدنه کار. البته اون زمان هم ممیزی هایی بوده به یک شکل دیگه که جای بحثش نیست اما هیچ وقت نبوده تو تاریخ ما که به اندازه الان، ارائه دهنده هنر

یک جبهه ی مقابل خالق هنر باشه. پس این می شه که کار به اینجا می کشه.

بهانه ی بد رنگی رو امروزه از زبان دوستان هنر مند می شنویم، با این مضمون که سلیقه مردم افت کرده. بدون اینکه بدونیم چرا این طور شده این حرف رو می زنیم و خوده این افراد با طناب به اصطلاح بد سلیقه ها به چاه می رن و همون کاری رو عرضه می کنند که به درد سلیقه های افت کرده می خوره. سوال من اینه که پس این سلیقه ها رو چه کسی باید بالا ببره؟ پس وظیفه ی هنرمند چیه؟

اول اینکه سلیقه ها پایین نیست. من می تونم بگم که ما ژانرهای مختلف داریم اما حق انتخاب ها کمه. وقتی که از بین 100 آلبوم واقعا 98 تاش یک چیز دارن می خونن، خوب شنونده چی بره گوش بده؟ اون وری ها هم همینو ارائه میدن با یه رنگ دیگه فرقی نمی کنه. من یه مثال زنده براتون بزنم. من یه آلبومی رو بردم برای پخش، تولید کننده گوش داد گفت به به ولی ما نمی تونیم ارائه بدیم چون آلبوم شما خیلی هنریه! و یه آلبوم برای من گذاشت که خواننده ش رو هم فامیلش رو نمی دونم اما به من گفت سعید تو مثل گلی ! و گفت این جوری باشه. من مخالف این نوع سبک نیستم حتی وجودش لازمه اما دلیل رد کردنه کار من به نام هنری بودن خیلی زشته.

پس امروز هنری بودن یعنی ضعف. درسته؟

آره دیگه میشه ضعف چون همه چیز رو درست انجام میدی و کلی وقت میذاری اما هیچ چیز هم عایدت نمی شه پس میشه ضعف! و مساله ی دیگه ای که هست مقایسه های مع الفارق و نا بجاس.

خوب این به این دلیل نیست که اونم با خودش فکر می کنه می گه وقتی من اینجور سبک رو بیرون می دم و استقبال هم می شه، خوب چرا کار دیگه ای بیرون بدم؟این دلیل واضحی برای افت سلیقه ها نیست؟

خوب من یه سوال از شما دارم. اینکه تا قبل از سال 76 که دوباره موسیقی پاپ بین مردم جون بگیره می خوام ببینم مردم ما چی گوش می دادند؟ مگه به غیر از اینه که علاقه مندیشون همون موسیقی های دهه 50 بود؟ درسته که این بین موسیقی اندی کوروس و … هم اومد اما بازم تناسب بود و حتی تو فراقتشون هم موسیقی خوب جا داشت. بعد از اون انگار که دهه 50 بچسبه به دهه 70 موسیقی پاپ در داخل شروع به کار دوباره کرد و حتی اوایل قابل قبول بود. اینجا بود که کمبود موسیقی تفننی هم احساس می شد اما ما نتونستیم تناسب رو حفظ کنیم. وقتی یکی دو تا آلبوم شش و هشت مجوز گرفت، همه رفتند به اون سمت وعلتش این نبود که مردم ما همشون این نوع موسیقی رو می خواستند چون ما باز می دیدیم که موسیقی فرامرز اصلانی هنوز طرفدار داشته و داره. اما انگار یه فنری رو که جمع کرده بودی و در یک آن دستت رو از روی فنر رها کرده باشی این موسیقی ول شد و همون طور که قبلش هم اپیدمی تبلیغ صدا داشتیم مثل شبیه ابی شبیه داریوش حالا می خواستند بشن شبیه اندی شبیه سیاوش شمس…

پس با این حساب هنوز همه راه ها به لاله زار ختم می شه؟

بحث اینجاس که ما لاله زار مخفی هم داریم. مهم تفکر لاله زاریه که خیلی زیاد وجود داره. انقدر زیاده که باید گشت دنبال کسی که یه جور دیگه فکر کنه.

یکی از دوستان عقیده اش بر اینه که برای درست شدنه یک موضوعی باید انقدر خرابی به بار بیاد که بره به سمت خوب شدن، آیا موسیقی ما به اون حد خرابی رسیده در حال حاضر؟

اولا نمی شه که کامل خراب شه. من نمی خوام حکم بدم این موزیک خرابه. این نوع موزیک هم لازمه اما کافی نیست. موزیک های دیگه هم باید باشه در کنار حق انتخاب. حالا چرا کامل خراب نمیشه؟ چون این یه موج فرهنگیه مثل ساختمان نیست که بشه خراب شه. وقتی نسبیت واردش میشه و بد و خوب داره نمی تونیم بگیم این کامل بده یا این کامل خوبه یا خرابه یا درسته. پس بنابراین همه نوع موسیقی باید ارائه بشه و مسلما هر کدوم مخاطب خودشو داره. مگه به غیر از اینه که ما یک زمان به موسیقی تندتر از معین یا ستار می خندیدیم اما حالا می بینیم که موسیقی رپ هم مخاطب خودشو داره.

خوب مگه این موضوع ضعف نیست؟ برای مثال نوجوان 15-16 ساله ای که داره با این نوع موسیقی بزرگ میشه برای فردای خودش چه اندوخته ای داره از فرهنگ موسیقی؟

اتفاقا چند وقته پیش هم این موضوع رو با یکی از دوستان داشتم مطرح می کردم که ما که برای مثال پیانو زدیم و موسیقی سنگین زدیم و پاپ ترین موزیکی هم گوش می دادیم، موسیقی سیاوش قمیشی و ابی وداریوش و … بودند الان وضعیتمون اینه. وای به حال موزیسینایی که دارن با این جور موسیقی اخت می شن. و به نظر من تنها راه حلش ارائه شدنه بی قید و شرط تمام کارهای تولید شده از طرف تمام افراده و مردم خودشون انتخاب می کنند و مطمئن باشید که مردم در اون صورت کار بد رو انتخاب نمی کنند. و طبق نیازشون موسیقی خودشون رو انتخاب می کنن.

پس با این حساب ضمن اینکه تمام راه ها به لاله زار ختم می شه به تالار وحدت طبقه پنجم هم ختم می شه؟

دقیقا. چون اون هم یه معضله واسه خودش.

 

ادامه دارد …