Rastakhiz Khabar Interview

«بهروز پايگان» از نوازندگان و موزیسن های نام آشنا و البته گزيده كار براي مخاطبان حرفه اي موسيقي کشورمان است که سال ها او را در کنار «رضا یزدانی» دیده ایم. به بهانه انتشار «درهم» دهمین آلبوم رضا یزدانی به سراغش رفتیم و گفت و گویی مفصل و تحلیلی با او در اين ارتباط، مارکت موسیقی ایران و فعاليت هاي موسيقیايي آتي اش انجام دادیم که خواندن آن خالی از لطف نیست:

 ابتدا مختصری در مورد خودتان و فعالیت هایتان بگویید.
از سنین خیلی کم شروع به یادگیری پیانو کردم، بیش از 10 سال است که حرفه ام آهنگسازی و تنظیم است. لیسانس آهنگسازی و فوق الیسانس مدیریت هنری در شاخه ی هنرهای موزیکال دارم، در حدود 15 آلبوم و چند ده تک ترک بعنوان آهنگساز و تنظیم کننده حضور داشته ام. حدود پنج سال هم سرپرست گروه و نوازنده ی پیانو و کیبورد «رضا یزدانی» بودم. پنج سالی هم می شود که در کانادا کار و زندگی می کنم.

در چند قطعه از آلبوم «درهم» حضور دارید؟
در 3 قطعه به نام های «آتش بس»، «دارن پایتختو عوض می کنن» و «ای کاش عشق را زبان سخن بود» بعنوان آهنگساز و تنظیم کننده حضور دارم که ترانه ها به ترتیب از «احسان رعیت»، «میثم بهاران» و شعر زیبای بزرگمرد ادبیات معاصرمان «احمد شاملو» است که این قطعه به همین سبب یکی از افتخارات دوران کاری من است.

این مجموعه چه تفاوتی با همکاری های قبلی شما با رضا یزدانی دارد؟
این ششمین آلبومی است که ما باهم همکاری داریم، به شخصه هر سه این ترکها را به یک اندازه دوست دارم اما شاید در آلبوم های قبلی مخصوصا بعد از «ساعت 25 شب» و «ساعت فراموشی» که مدیریت هنری شان هم به عهده من بود، ترکی بوده که کمتر روی آن حساب باز کرده ام یا نتیجه اش در نهایت آن چیزی درنیامده که می خواستم اما این سه ترک در نهایت با حداقل تفاوت با ایده آل من راجع به خروجی نهایی و کلیت کار به ثمر رسیدند.

قطعات این مجموعه پیرو چه سبک و فضایی هستند؟
قطعاتی که من کار کردم در زیر شاخه های سبک «راک» قرار می گیرند. دارن پایتختو عوض می کنن «بَلِد راک»، ای کاش عشق را زبان سخن بود «پراگرسیو راک»، آتش بس «روتز راک» هستند. من همیشه توجه زیادی به کلام کار برای انتخاب فرم و سبک کار دارم و تصویرسازی برای شنونده از دغدغه های همیشگی ام است که انتخاب فرم و سبک مناسب با مفهومی که در تلاش برای انتقال آن هستیم از مهم ترین مراحل تولید یک ترک است.

حاصل کدامیک از فعالیت های مشترک این سال ها را دقیق تر و با جزئیات پرشمارتر می دانید؟
در آلبوم ها، «ساعت فراموشی» از نظر من نقطه ی مهمی در کارنامه ی هنری رضا یزدانی محسوب می شود و من نیز شخصا علاقه ی خاصی به آن آلبوم دارم. از ترکهایی که خودم کار کردم می توانم از «یخبندونای قطبی چشمات»، «شلیک کن رفیق»، «دیوونه»، «حرفهای شخصی»، «حس تاریخ»، «سمت هیچ»، «ساعت 25 شب»، «هفته دلتنگی» و تعدادی دیگر نام ببرم.

مکتب و سبکی که با رضا یزدانی کار کرده اید چیست؟ نقطه ی آرمانی مدنظرتان کجا بوده و تا چه حد فکر می کنید که به آن نزدیک شده اید؟
سبکی که عمدتا با رضا کار کرده ام راک و زیرشاخه های آن بوده و به این علت که من فکر می کنم صدا، سبک و سیاق رضا در خوانندگی می تواند بیشتر از هر سبک دیگری در این سبک جا بگیرد خصوصا راک با کلام فارسی و ظرافت های ترانه ی مدرن فارسی و… اما از آن جایی که متاسفانه مارکت موسیقی ما هنوز فضایی برای موسیقی جدی تر قائل نشده و موسیقی برای سلیقه های مختلف مجالی برای ارائه در بین سبک های جریان بدنه پیدا نمی کند هنرمندان این سبک ها روز به روز از اهداف ابتدایی خود دور می شوند و به جریان بدنه نزدیک می شوند، من سعی کردم با به جان خریدن کم کاری حداقل سعی کنم که خودم را در مسیری که از ابتدا متصور بودم حفظ کنم و امیدوارم که موفق بوده باشم. بحث ارزش گذاری نیست که این نوع موسیقی بد یا نوع دیگر خوب است، اما فکر می کنم مارکت موسیقی سالم در یک کشور 80 میلیون نفری خیلی بیش از این ها باید فضای کار برای موسیقی متفاوت از جریان اصلی داشته باشد. تا خواننده و موزیسین مجبور به انجام کار کلیشه ای برای امرار معاش نباشد. شاید هم من خیلی آرمانگرا هستم و باید درآمد را در اولویت اول قرار دهم.

انتخاب قطعات با سفارش مستقیم رضا یزدانی بوده یا برعهده ی خودتان؟
در این سه ترک آلبوم آخر ترانه ها را من انتخاب کردم، آهنگ را ساختم و به رضا پیشنهاد دادم و قاعدتا تصمیم نهایی را در مورد قرار گرفتن ترکها در آلبوم رضا می گیرد، در آلبومهای قبلی هم تعدادی همینطور بوده و تعدادی از طرف رضا برای من برای تنظیم یا ساخت پیشنهاد شده. قطعا تعامل دو موزیسین که نقش اصلی را در تهیه ی یک قطعه ایفا می کنند نکته ی مهمی است.

باتوجه به فاصله ی مکانی شما با گروه، این همکاری سخت تر نشده است؟
حقیقتا من تفاوت خاصی حس نمی کنم. تکنولوژی کارها را بسیار راحت کرده و من و رضا در تماس هستیم، کارها را برای هم ارسال می کنیم و به نتیجه می رسیم. تنها حضور فیزیکی کنار یکدیگر نداریم که آن هم صدمه ای به کار نمی زند.

همواره یکی از اتفاقات جذاب آلبوم های رضا یزدانی حضور شما بعنوان تنظیم کننده در آن مجموعه هاست. خیلی ها علاقه دارند که مجددا شما را بعنوان نوازنده و سرپرست ارکستر در کنسرت ها ببینند. امکان پذیر خواهد بود؟
اگر اینطور که شما می گویید باشد باعث افتخار و خوشحالی من است، و امیدوارم بتوانم این شوق و رضایت را در مخاطبان کارهایم حفظ کنم، طی چند سال اخیر هم کنسرت های خارج از ایران رضا را سرپرستی و همراهی کرده ام فقط به علت عدم حضور دائمی در ایران دیگر نتوانستم گروه را همراهی کنم اگر در آینده شرایط به نحوی باشد که در ایران حضور داشته باشم و به همراهی ام نیازی باشد حتما کنار دوستانم خواهم بود.

تنوع بسیار قطعاتی که شما تنظیم کرده و در شرایطی که این تنوع به راحتی از سوی مخاطب با اقبال مواجه می شود و موفق می شوند در چیست؟ از «یخبندونای قطبی چشمات»، «دیوونه»، «حس تاریخ»، «هفته دلتنگی»، «شلیک کن رفیق» و… تا همین آلبوم.
باز هم امیدوارم همین طور که شما می گویید باشد که اگر باشد می توانم علت آن را این طور عنوان کنم که من در هیچ کدام از کارهایم تا کنون به هیچ چیز به غیر از خود کار اهمیت نداده ام و تمام تصمیماتم در مورد چگونگی ساخت و تهیه ی ترکها بر اساس برداشتم از اضلاع کار بوده اند. این که مثلا ترانه چه حرفی را منتقل می کند یا چه کسی قرار است کار را بخواند یا چه سازبندی می تواند به تصویرسازی مورد نظر مفهوم کلی اثر کمک کند و… هرگز به این فکر نکرده ام که در حال حاضر چه چیزی مد است یا سیستم میلیونی صوتی ماشین ها را چه نوع کاری قلقلک می دهد! فقط به توازن و هماهنگی بین اضلاع اثر و برداشت درونی ام به عنوان خالق اثر فکر کرده ام و تمرکزم تا آخرین مراحل میکس و مسترینگ بر این موارد بوده است.

قطعات دیگر را هم گوش کرده اید؟ کدام را پسندیده اید؟ این مجموعه را نسبت به آلبوم قبلی گامی رو به جلوی برای رضا یزدانی می دانید؟
البته فرصت زیادی برای گوش دادن نداشتم. آلبوم هفته ی پیش منتشر شد اما به نظرم این آلبوم یک دست تر از چند آلبوم اخیر است و همین طور دوستان هنرمند دیگرم در این آلبوم کارهای بسیار خوبی را انجام داده اندکه به شنیدنی تر شدن آلبوم بسیار کمک کرده است. به نظرم این آلبوم در مقایسه با آلبوم های سبک و سیاق خودش از استاندارد بالایی برخوردار است.

نقش «تنظیم کننده» در اثر تا چه حد تاثیرگذار است؟ خیلی ها از این مهم بی اطلاع اند، در صورتی که تاثیر تنظیم در خروجی یک اثر بی نهایت بالاست.
بله، در واقع 90 درصد از خروجی نهایی که شنونده آن را می شنود حاصل کار تنظیم کننده است. سازبندی، نت نویسی، زمان بندی، تقسیم بندی اثر، سرعت آهنگ و خیلی موارد دیگر که کار را قابل شنیدن می کنند حاصل کار تنظیم کننده است. به عبارتی تنظیم کننده مغز متفکر و قلب تپنده ی یک قطعه موسیقیایی است. یک تنظیم کننده ی خوب می تواند یک ملودی خیلی معمولی را تبدیل به یک اثر شنیدنی و ماندگار کند و یک تنظیم کننده ی بد نیز یک ملودی بسیار خوب را تبدیل به یک اثر و معمولی و غیرقابل شنیدن.

یکی از گلایه های موزیسین ها نبود تهیه کننده ای است که فاقد درک صحیح از موسیقی باشد. این مشکل را ریشه در چه چیزی می دانید؟
پاسخ به این سوال می تواند بسیار مفصل باشد اما به طور خلاصه، ما صنعت موسیقی نداریم و با شرایط فعلی نمی توانیم هم داشته باشیم! در کشوری که 80 میلیون جمعیت دارد حدود 15 خواننده کنسرت می گذارند و تمام این کنسرت ها توسط 4 یا 5 نفر برگزار می شود! خوب این بسیار جای سوال و فکر دارد. تاریخ و تجربه نشان داده که انحصار در هر زمینه ای باعث تخریب و فساد می شود. وقتی چنین پتانسیلی برای درآمدزایی به علت سازوکارهای غلط و غیر کارشناسی در اختیار افراد معدودی قرار می گیرد دو اتفاق می افتد. ابتدا اینکه نیازی برای داشتن درک صحیح از موسیقی نیست و سپس مجالی برای حضور افرادی که دغدغه های دیگری جز درآمدزایی دارند به وجود نمی آید یا اجازه ی به وجود آمدنش را نمی دهند. این چرخه ی معیوب همین طور ادامه پیدا می کند و سال به سال این دایره کوچک تر و تنوع هنری ثار موسیقیایی کمتر و کیفیت هنری آثار پایین تر می آید.

اوضاع موسیقی یک کشور را در نظر بگیرید که شرایط رو به زوالی دارد. در این هنگام یک آهنگساز و خواننده باسواد چه طور می تواند گوش مخاطب را ارتقاء دهد و با خود همراه کند جای اینکه خودش را در سطح گوش های ارزان پایین بیاورد؟
در شرایط موجود شدنی نیست، زیرا برای شنیده شدن راهی ندارد و برای پیدا کردن راه به احتمال خیلی زیاد پولی ندارد! اما همیشه تلاش برای تولید آثار با کیفیت و نشان دادن روی دیگری از دنیای هنری به مخاطب دیده شده و ارزش خود را حتی کم، گذاشته است. همین حالا هم ما آثار و هنرمندان خوبی داریم که هیچ وقت درخور آثارشان شنیده نشده و نمی شوند. زیرا در جامعه ما برای این امر بیشتر نیاز به پول و رابطه است تا اثری شایسته و با کیفیت.

برای ساخت یک قطعه و حتی نوازندگی تکنیک باید در خدمت حس باشد یا بلعکس؟
معتقدم که تکنیک باید آنقدر تکرار و تمرین شود که بدون مزاحمت برای هنرمند در خدمت حس در بیاید و جزئی از ناخودآگاه هنرمند شود. هنرمندان بزرگ یا نابغه بودند مثل موتزارت یا حاصل تلاش و ممارست بودند مانند باخ که هردو ار دو راه متفاوت به مقصد یکسانی می رسند. نوع دیگری از هنرمند وجود ندارد.

از همکاری با رضا یزدانی رضایت دارید؟
بله اگر نداشتم همکاری نمی کردم، البته اگر منظورتان این است که هیچ مشکلی در طول همکاری پیش نمی آید خیر این طور نیست. همیشه مشکل بوده و هست، بزرگ و کوچک که تا امروز همیشه با تعامل حلشان کرده ایم و در نهایت اجازه ندادیم چیزی از اصل مطلب دورمان کند.

تا به حال قصد انتشار آلبوم موسیقی بی کلامی را داشته اید؟ از فعالیت های دیگرتان بگویید.
بله این آلبوم آماده است. طی دو سال گذشته دو ترک از آنرا منتشر کرده ام اما هدفم این است که به طور مناسبی منتشرش کنم. یک سالی است در حال مذاکره با ناشران مختلف هستم تا بتوانیم به نتیجه ی مشترکی برسیم. چند ترک برای خوانندگان غیر ایرانی کار کرده ام که مراحل پایانی را می گذراند و حتما به محض به نتیجه رسیدن معرفی شان می کنم، در ایران همکاری مستمر با رامتین غروی را هم ادامه می دهم و بعنوان مدیر هنری کارهایش به دنبال تهیه کننده هستیم آثاری را که طی این سال ها تولید کرده ایم منتشر کنیم و چند خواننده ی بیشتر شناخته شده دیگر که به وقتش معرفی خواهم کرد و مثل همیشه تک ترکهایی که منتشر شدنشان به هزار مسئله ی «غیر هنری» وابسته است!

صحبت پایانی؟
ممنونم از شما برای گفتگو و از همه ی کسانی که کارهای من را گوش می کنند و همیشه لطفشان شامل حال من شده است.

Leave a Reply

Your email address will not be published.